تــــاریــک بــــاد ..
خـــانــه ی مـــردی کـه،
نــمی جــنــگد ..
بــــرای ِ زنــــی کــه،
دوسـتـش دارد …!
چند جمله اى با روشن فکراى تازه به دوران رسیده :
خووووب، نزدیک ولنتاین شد ...
یادتونه دم محرم هی میگفتین پول هیئتا رو خرج فقرا کنین ؟؟؟
یادتونه میگفتین پول نذرى ها رو بجاش براى بچه فقیرا مرغ و گوشت بخرین ؟؟؟
این روزها زمستانیم
سرد و سرد
ساکت و خاموش
بدون هیچ خورشیدی که بتابد به روزگارم
چون آدم برفی تنها
چشم به راه
سر در گریبان
بی صدا واشک ریزان
روزهارا به شب و شبها را به روز تبدیل میکند
امسال زمستانم از انتهای بهار آغاز شده است
صدای قدمهایش می آید
از دورترین نقطه قلبم
ازهمانجا که طپشهای نامنظمش
نوید عشق می دهد
نوید لمس دستانی که مرحمند
بر زخمهای گذشته ام
وقتی که گرگ بره نما شد چه میکنید؟!
شیطان خدا نکرده خدا شد چه میکنید؟!
در معبدی که خاطرهها در عبادتند
برقی جهید و قبله دو تا شد چه میکنید؟!
این خار این وَبالِ لبِ چینههای لخت
سالار باغ آینهها شد چه میکنید؟!
این پیرزن که خون اساطیر میخورد
خاتون قصهگوی شما شد چه میکنید؟!
ای چشمهای سبز تماشا اگر شبی
یک در کنار پنجره وا شد چه میکنید؟
* علی حیدری *